ایران من |
همه دوست دارند موفق باشند؛ پدر ومادرها بیشتر، آن هم نه برای خودشان،که برای تربیت موفق فرزندانشان. بحث ما این است که واقعاً : والدین موفق چه ویژگیهایی دارند؟ آیا برای این موضوع استانداردهایی وجود دارد تا بر مبنای آن بتوانیم موفقیت والدین را محک بزنیم؟ و آیا موفقیت به معنای کامل و بیعیب و نقص بودن است؟ حتی برای انتخاب همسر (والدین آینده) و نیزشرایط روحی و تغذیهای مادر باردار هم تعاریف خاصی وجود دارد تا پایههای موفقیت کودک قبل از تولدش بنا شود. به همین دلیل، والدین گاهی به دلیل نداشتن وقت یا امکانات برای تامین همهجانبه بچهها، دچار عذاب وجدان شده و خودشان را گناهکار میدانند و این موضوع ، فشار روانی وارد بر آنها را بیشتر میکند و صد البته ، بچهداری و فرزندپروری را مشکلتر. شاید در نظرگرفتن اصولی کلی بتواند درک بهتری از معنای موفقیت در بچهداری و فرزندپروری ایجاد نماید 9 ویژگی والدین موفق : اگرچه نمیتوان نسخه واحدی برای همه والدین پیچید اما والدین موفق این خصوصیات را حتما دارند: ü ارتباطشان عمیق است ارتباط آنها با فرزندانشان بسیار عمیق و از همان سنین شیرخوارگی برقرار میشود. وقتی بچهدار میشوند قبول میکنند که اول پدر یا مادر هستند و بعد معلم ، مهندس ، کارمند فلان شرکت و ... و بر عکس تصور خیلیها که فکر میکنند شیرخوار چیزی درک نمیکند ، میدانند که اتفاقا همه چیز توسط کودکان ثبت و ضبط میشود و بعدها همان مسایل توسط آنها بروز داده میشود. آنها تمام نیازهای شیرخوار را فراهم کرده و از همان ابتدا به او میفهمانند که تنها منبع اعتماد و تکیهگاه او هستند. این ارتباط عاطفی عمیق به این صورت پایهریزی شده و برای همیشه باقی میماند. ü نیازهای فرزندشان را میشناسند آنها خوب درک میکنند که هیچگاه مسایل مالی و امکانات ، جایگزین وقت و زمانی که باید برای فرزند صرف کنند ، نمیشود چون پول ، پیشرفت شغلی و تحصیلی قابل جبران است اما هر دوره عمر فرزندان با خصوصیات و نیازهای ویژه ، اگر نادیده گرفته شود اصلا قابل جبران نیست و صدمات وارده به دلیل کمبود وقت و یا بیتوجهی والدین، میتواند عواقب ناگوار ، پیچیده و غیرقابل جبرانی به بار بیاورد.. ü حمایت میکنند، ادعا نمیکنند بهترین و موثرترین کارها را بهعنوان یک حامی و پشتیبان خوب برای فرزندشان انجام میدهند اما قبول میکنند که خودشان هم نقایصی دارند. به این ترتیب، راه را برای رفع نقایص خود بازمیگذارند و با این روحیه، فرزندشان هم در این موارد، آنها را میبخشد. ü درست تنبیه میکنند آنها معتقدند که موثرترین تنبیه، عدم تایید فرزند (البته به صورت موقت) است که همیشه باید همراه با توضیحات کافی به فرزند باشد که چرا این عدم تایید به وجود آمده و راه رفع آن چیست. ü زیاد حرف نمیزنند به سوالات فرزندشان با توجه به رده سنی و درک او پاسخی ساده و صحیح میدهند و معمولا از مباحثه طولانی خودداری میکنند؛ یعنی در هر سن، اطلاعاتی متناسب به فرزندشان ارایه میدهند و خوب میدانند که ریختن یک بشکه چای در یک فنجان کاری بیهود است! ü حد خودشان را میشناسند به این موضوع توجه دارند که فرزندشان در طول زندگی خود روابط بسیاری برقرار میکند؛ با دوستان، معلمان، فامیل و ... حتی اگر در دورهای خاص این روابط ویژهتر شود باز هم درنهایت، این پدر و مادر هستند که جایگاه خاصی در ذهن او دارند که دایمی است. به همین دلیل روی نقش خود دقت بیشتری کرده و آن را محکم حفظ میکنند. ü دنبال تشکر نیستند آنها میدانند که فرزندشان مسوول جبران زحمات والدین نیست. اگر چه بچهداری بسیار سخت و گاهی طاقتفرساست و ترکیبی از لذتها و ناراحتیهاست اما آنها از اینکه به وظایفشان درست عمل کرده و فرزندانی سالم، عاقل و بادرایت بار بیاورند احساس رضایت و خشنودی میکنند و از آنها توقع جبران ندارند. ü آنها میدانند که «دوصد گفته چون نیم کردار نیست» میدانند برای بچهها، رفتار و عملکرد بهتر از گفتار و نصیحت است. سخنرانی و سرزنش به ندرت در بچهها (در سنین مختلف)، تاثیر میگذارد. در عوض رفتار والدین پیامی واضح و رسا به همراه دارد. در گفتار و رفتار این والدین صداقت و مهربانی وجود دارد و فرزندانشان نیز همینگونه بارمیآیند. ü اول گوش میکنند، بعد حرف میزنند قبل از آنکه حرف بزنند به صحبتهای فرزندشان گوش میکنند. هر چه بیشتر گوش میکنند فرزندشان بیشتر برایشان تعریف میکند و این یک مکالمه موثر محسوب میشود. آنها میدانند که اعتماد به نفس، سنگ بنای سلامت عاطفی و روانی است و فرزندشان در صورتی اعتماد به نفسی محکم و پایدار پیدا میکند که خودش انتخابگر باشد و تحت نظارت والدین، خودش تصمیم بگیرد. وقتی میخواهند رفتار منفی او را تصحیح کنند لااقل دو رفتار را پیشنهاد میکنند تا خودش انتخاب کند. [ شنبه 87/12/10 ] [ 11:37 صبح ] [ رستما ]
[ نظرات () ]
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |